سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
اخبار مربوط به صنعت طیور ، صنعت طیور ، آنفلوانزای مرغی ، قیمت ، تغذیه ونقش آن در سلامتی ، آموزش از را دور ، فرهنگی ، دانش مرغداری ، سایر پرندگان ، اطلاعات آماری ، اخبار خارجی ، سایت خبری وآموزشی ایران طیور ، خبر های روز ، بیماریها ، آموزش از راه دور ، گوشت مرغ وتخم مرغ ، نمایشگاه ، صنایع غذایی ، اخبار مربوط به کارشناسی ارشد ، ژنتیک واصلاح نژاد ، همایش ، علوم تغذیه ، مناسبت های فرهنگی ، کشاورزی ، اخبار اختصاصی ، سایت خبری ، سیاسی ، جشنواره ، جلوگیری از بروز سرطان سینه ، جوجه ها از سمت چپ می‌شمارند ، جوجه ها می توانند تا 3 بشمارند ، جوجه‌های پرندگان در خواب هم آواز خواندن یاد می‌گیرند! ، حال گسترش به کشورهای بیشتری است ، حضور تخم مرغ در کاخ سفید ، حضور گسترده زنان در عرصه صنعت مرغداری ایران ، حلالی که چندان حلال نیست! ، حوادث غیر مرتبط با وبلاگ ، خبر مهم ، تلفن‌های پاسخگویی درخصوص آنفلوانزای خوکی ، تلقیح واکسن آنفلوآنزای انسانی ، تولید ، تولید خوراک طیور با روغن های گیاهی درمازندران ، تولید کننده برتر تخم مرغ جهان، ، تولید گوشت مرغ ، تولید یک کیلو گوشت مرغ در ایران با مصرف 2.4 کیلو دان مرغ ، شیر یا تخم مرغ، مساله این است! ، صادرات تخم مرغ ، صادرات گوشت مرغ ، سایت تخصصی مرغداری ، سایت تخصصی واطلاع رسانی در صنعت طیور ایران است ، خودکفایی مطلق کشور در تولید مرغ و تخم‌مرغ ، اخبار غیر مرتبط با وبلاگ ، درمان ناتوانی جنسی مردان ، دعوت به همکاری ، راه اندازی وب سایت ، از نیازهای اصلی ، استراتژی ها و روش های انتقال ژن در طیور ، اطلاع رسانی ، آنفولانزای فوق حاد طیور ، اخبار ، اخبار استانی ، آموزشی ، آموزشی ایران ، آناتومی وفیزولوژی ، آنفلوآنزای مرغی ، آنفلوانزای خوکی ، آغاز تکثیر و تولید جوجه‌ شترمرغ ، آغاز سال نو و فرارسیدن بهار طبیعت ، آمار تولید ، آمار تولید تخم مرغ ، آموزش ، پذیرش اسپانسر وتبلیغات ، پرورش جوجه های گوشتی ، پیش بینی تولید جوجه یکروزه در فروردین ماه 88 ، تحلیل ، تخم مرغ شناسنامه‌دار ، تخم مرغ متعلق به داروین ، تخم مرغ های جوجه کشی ، تخم مرغ وسیاست ، تسهیلات بانکی ، تصدی‎گری طیور را به تشکل‌های بخش خصوصی ، تغذیه وجیره نویسی ، افزایش قیمت گوشت مرغ با آزادشدن یارانه‌های انرژی ، افزایش قیمت مواد غذایی ، امسال تولید مرغ در کشور به 6/1 ‌میلیون تن می‌رسد ، امنیت زیستی در مرعداری ها ، باز گشت به دنیای مجازی ، بازگشت دوباره سردبیر ، بنر سایت خبری وآموزشی ایران طیور ، به بالاترین سطح برسد ، بهداشت ، بهداشت وبیماریها ، بهداشت وسلامت ، بیماری مرگبار ، بیماری های مشترک بین انسان وطیور ، گنجاندن تخم مرغ در صبحانه، راهی ساده برای کنترل وزن ، قابلیت جوجه درآوری ، قابلیت‌های تولید صنعت طیور ، مرغداری ایران وجهان ، مسابقه با جایزه ویژه ، مصرف تخم مرغ در تقویت بینایی موثر است ، مقایسه کارایی شیر و سفیده تخم مرغ در نگهداری دندان بیرون افتاده ، منبع سایت خبری واطلاع رسانی ایران طیور ، مهمترین نکات در پرورش ، نقش تخم مرغ در سیاست ، نگهداری ، نمایشگاه شیراز ، نوآوری وشکوفایی ، نوروز به عنوان یک آیین ایرانى در فرهنگ مسلمانان رواج داشته است ، هشداردرباره آنفلوانزای خوکی ، هفتمین نمایشگاه بین المللی تبریز ، سرانه مصرف تخم مرغ ، صنعت مرغداری- سایت مرغداری ، ضریب تبدیل دان به گوشت مرغ در ایران ، طرح بیمه خدمات درمانی دام، دست دلالان دارو را قطع می‌کند ، طیور ، عاملان توزیع آنفلوآنزای خوکی ، عرضه شبانه روزى گوشت قرمز و مرغ در ایام نوروز ، قیمت تخم مرغ ، قیمت تخم مرغ و برنج کاهش یافت ، قیمت های مواد غذایی ، کارخانجات جوجه کشی ، کاهش قیمت تخم مرغ ، کاهش قیمت گوشت مرغ ، کاهش نهاده های مرغداری ، هنوز تعرفه صادارت حذف نشده است ، هویت تخم مرغ مخصوص باید برای مردم روشن شود ، واحدهای مرغ تخم‌گذار در حاشیه ضرر ، واردات مرغ برزیلی ، واکاوی وضع مرغداری های گیلان ، یک مرغدار حرفه ای باشیم ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :99
بازدید دیروز :110
کل بازدید :402032
تعداد کل یاداشته ها : 398
103/2/7
3:9 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
رازقی[28]
خدایا من هیچم.. خدایا کمکم کن بتوانم تو را بیابم تا دیگر نایافته ای نداشته باشم.یاری ام کن تا با یافتن تو به غیر تو نظر نکنم. خدای من!قبلم را چنان از محبتت پر کن تا جایی برای غیر تو در آن نماند. یکی هست وغیر اوهیچ نیست.یاحق

خبر مایه
نمایش تصویر در وضیعت عادیامام علی (ع) شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهل را از زمان‌های خیلی قبل‌اش انتظار می‌کشید؛ گاهى که اندوه و غم بر ایشان مستولى و شوق دیدار پروردگار در دل‌شان زنده‏تر مى‏شد، دست‏ به دعا بر مى‏داشت از خدا می‌خواست شقاوت «ابن ملجم» را برساند. 
 به نقل از منابع دینی، رسول خدا (ص) امام علی(ع) را از واقعه شهادتش خبر داده بود و امام علیه السلام غافلگیرانه و بى‏خبر با مرگ مواجه نشده بود.
سال چهل هجرى،سال نکبت‏بار براى امت اسلام و براى امام سالى پربرکت و راحت افزا بود. فوز عظیمى را که امام طالب آن بود، یعنى شهادت، در این سال نصیب او شد و نداى «فزت و رب الکعبه» را امام علیه السلام در این سال در محراب عبادت، آن هم با چهره‏اى خون‌آلود سر داد.
چه زیباست آن لحظه و ساعتى که آدمى احساس مى‏کند همه برنامه و تکالیفش را در زندگى انجام داده و اینک فارغ‌البال با چهره‏اى سرخ و با غرورى الهى به وعده‏گاه موعود و بجوار حق بشتابد و دفتر زندگیش را در بعد انجام وظیفه بسته مى‏بیند.
ماه رمضان سال چهلم فرا رسید. او براى دیدار و وداع، و هم انجام صله رحم هر شب میهمان یکى از فرزندان و در کنار آنها بود. افطارى مختصرى که بنا به دستور او مختصر بود برایش مى‏آوردند و بر اساس اسناد نوشته‏ها او بیش از سه لقمه تناول نمى‏کرد. به هنگامى که فرزندان به علت محبت و خیرخواهى، پدر را به خوردن بیشتر تشویق مى‌کردند، امام علیه السلام مى‏فرمود نه، نمى‏خورم، دوست دارم خداى را در حالت و وضعیتى ملاقات کنم که شکم من به پشت چسبیده و در شرایط خالى و گرسنه مانند باشم: «احب ان القى اله و انا خمیص».
پس از افطار سرگرم عبادت و ذکر و مناجات مى‏شد. خوابى بس محدود و مختصر داشت، نگاهش به آسمان بیشتر از دیگر ایام بود. توصیه‏هاى لازم را به هر یک از فرزندان مى‏کرد، آنها را به رعایت تقوا و پرهیز از گناه سفارش مى‏کرد.
شب شهادت بر اساس اسنادى که در دست است او در خانه ‌ام‌کلثوم بود. اما این کلثوم کیست جاى بحث و سخن است. ظاهرا سه دختر امام کنیه ام‌کلثوم داشتند دو دختر از فاطمه و دخترى هم از همسرى دیگر.
بر اساس شواهدى که در دست است، ‏شب آخر زندگى در خانه ‌ام‌کلثوم اول، یعنى زینب کبرى بود و این از سخنان رد و بدل شده فیما بین آنها و برادران، مخصوصا پس از ضربه خوردن به دست مى‏آید. طبق روال سه لقمه‏اى افطار کرد و به عبادت پرداخت. ولى بسیار مضطرب و مشوش به نظر مى‏رسید و دخترش از او علت آن را پرسید. ظاهرا چنین جواب شنید: احساسم این است که امشب شب لقاى حق است. در آن شب زیاد از اطاق بیرون آمده و به آسمان مى‏نگریست و مى‏فرمود به خدا قسم به من دروغ نرسانده‏اند و داستان دروغ نیست،امشب همان شبى است که خداى وعده داده است.و الله ما کذبت و ما کذبت و انها اللیلة اللتى وعد الله... .
به گفته جرج جرداق امام علیه‌السلام در شب مرگ ساعتى زانوها را در بغل گرفت و لحظاتى به فکر فرو رفت. گذشته حیات خود را از روزگاران دور بنظر آورد.بیاد آورد:
-روزگار کودکى و حیات خود را در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله که سایه او را بر سر داشت و دست پر مهر او را در بازوگیرى از او.
-روزگار قبول اسلام و رنج‏ها و مرارت‌هائى را که در دوران قبل از هجرت متحمل شده و شاید زجرها و شکنجه‏هاى یاران و مؤمنان اولیه بود.
-شب هجرت و ساعات پر هراس شب را که به اتکاى پروردگار در بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله خوابید تا او جان سالم بدر برد و در خدمت رشد بشریت‏ باشد.
-دوران پس از هجرت تا زمان مرگ رسول خدا صلى الله علیه و آله که سراسر آن به جنگ و درگیرى با جاهلان و مشرکان گذشت و در فاصله 10 سال 84 غزوه و یا کمتر را پشت‏سر گذارده بود.
-دوران سقیفه و پایه‌گذارى‏ها و صدمات و لطمات ناشی از آن و غصب خلافتى که سبب شد او 25 سال از دوران عمر خود را بدور از اعمال قدرت اسلامى بگذراند.
-یاران و دوستان و وفاداران که هر کدام یا در میدان به شهادت رسیدند و یا ترور شدند و یا با مرگ طبیعى رخ به نقاب خاک کشیدند.
از آن همه رنج‌ها و افسردگى دلش گرفت، به ویژه از آن بابت که خود را تنها یافت، با قلبى پر از تاثر آماده مرگ شد. به ویژه از آن بابت که او زحمات پیامبر و مجاهدان و شهداى اسلام را در معرض هدر و تلف مى‏دید.
او متاثر است از اینکه دوستان وفادارى چون مالک اشتر، محمد بن ابى‌بکر، سلمان فارسى، ابوذر، عبدالله خباب و ... را از دست داده و برخى از اینان به حیله و نیرنگ کشته شده‏اند و یا با رنج و تاسف از دار دنیا رفته‏اند.
او در ذهن خود خیانتکاران و خائنان را به محاکمه مى‏کشد و بدکاران را نمى‏بخشد، به ویژه آنها که لطماتى بر پیکر اسلام وارد آورده و زحمات رسول خدا صلى الله علیه و آله را نادیده گرفته‏اند، در پیشگاه خدا به شکایت مى‏پردازد و...
اضطراب سراسر وجود زینب را گرفته و نگران است. به نزد پدر مى‏آید که بابا، امشب تو به مسجد مرو، که دلم نگران است. بگذار دیگرى بجاى تو رود. فرمود لا مفر من القدر. گریز از قدر و قضاى خدا ممکن نیست. اگر بلاى زمینى باشد بر رفع آن قادرم اگر بلاى آسمانى (مرگ) باشد که باید جارى گردد.
بالاخره به مسجد رفت، بر بالاى مناره قرار گرفت و آخرین اذان خود را با صداى بلند سرود، به صحن مسجد براى اداى نماز آمد. ابن ملجم به سینه خوابیده و شمشیر خود را در وسط پا پنهان داشته بود. امام خفتگان در مسجد را بیدار کرد و از جمله ابن ملجم را.
به نماز ایستاد، رکعت اول و دوم را خواند و در حین سر برداشتن از سجده شمشیر زهر آلود ابن ملجم به همراه این فریاد بر سر او فرود آمد که لله الحکم لا لک یا على. امام علیه السلام به ظاهر نماز را تمام کرد و فرمود: بسم‌الله و بالله و على ملة رسول‌الله- فزت ورب الکعبة، به نام و یاد خدا و بر اساس آئین رسول خدا جان ‏مى‏دهیم، قسم به خداى کعبه رستگار و راحت ‏شدم.
سپس این آیه قرآن را خواند: منها خلقناکم، و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخرى شما را از خاک آفریدیم و به خاک‏تان بر مى‏گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون مى‏آوریم گویند جبرئیل در بین زمین و آسمان ندائى داد که همه مردم کوفه شنیدند: تهدمت و الله ارکان الهدى... بخداى سوگند که ارکان هدایت ویران شدند، نشانه‏هاى تقوا فرو رفته و محو شدند، رشته محکم خدا گسیخت، پسر عم پیامبر به شهادت رسید، على مرتضى کشته شد و بدبخت‏ترین بدبختان او را کشته است.
ابن ملجم پس از ضربه‏اى گریخت، ولى نتوانست‏خود را مخفى کند و بظاهر از عمل خود گیج و مبهوت مانده بود و سرگردان در کوچه‏اى با همان شمشیر خون آلود ایستاده بود بهنگامى که از او پرسیدند که تو چنین کردى چاره‏اى جز اعتراف نداشت و بدین‏سان به زودى دستگیر شد.
امام را به خانه بردند.دم در خانه اصرار داشت که با پاى خود گام بردارد و وارد خانه شود،بدان خاطر که دخترکان و زنان پریشان خاطر نشوند و هراس برندارند.پزشک آوردند و او اثیر بن عمر بن هانى و در جراحى زبده‏ترین بود. زخم را گشود و بصورتى که معمول آن روزگار بود آن را مورد بررسى قرار داد و مایوسانه گفت زخم عمیق است و شمشیر به مغز رسیده و زهر آلود هم بوده و بدین‏سان امید بهبودى نیست.
مردم براى عیادت آمدند-برخى دریافتند که شیر براى او مناسب است،براى امام علیه السلام شیر آوردند کمى نوشید و الباقى را به فرزندان داد که براى اسیر و زندانى خود ببرید.درد شدیدتر و چهره امام زردتر مى‏شد.گاهى به اغما مى‏رفت، زردى چهره فراگیر شده بود بحدى که رنگ صورت به رنگ دستمال زردى که بر سر او بسته بودند درآمده بود.فرزندان از زنده ماندنش نومید شده بودند و بدین خاطر همه اعضاء خانواده به دورش گرد آمدند.
امام گاهى که بهوش مى‏آمد-فرزندان و خویشان را مورد وصیت قرار مى‏داد،نوع وصایا متعدد و گوناگون است.بخشى از وصایا درباره قاتل خود بود و مى‏فرمود: به او غذا بدهید و او را سیراب کنید اگر زنده ماندم خود ولى دم خود هستم اگر مردم و خواستید قصاص کنید ضربه‏اى به ضربه‏اى او را مثله نکنید و براى قتل من حمام خون راه میندازید... .
بخشى دیگر از وصایا متوجه فرزندان بود.حسن جان صابر باش،حسین من زندگى پرماجرائى خواهى داشت.عباس من در معاونت‏برادرت بکوش،از محمد (حنفیه) هم مواظبت کنید او هم پسر پدر شماست،او را دوست دارم،زینبم،عونم،جعفرم ... همه شما را به تقوا و صبر و شکیبائى سفارش مى‏کنم،از پراکندگى بر حذرتان مى‏دارم... .
کم کم رمق از او رفت،پلک چشمها به هم آمد،جوهر صوت خاموش مى‏شد و آخرین کلماتى که از او شنیده شدند این بود:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله... .
و بدین‏سان امام از دنیا رفت و از شصت و سه سال زندگى پر رنج و توام با انجام وظیفه رها شد.
او 30 سال پس از وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام زنده بود.در زمان مرگ به گفته شیخ مفید 63 سال و 2 ماه و 7 روز داشت.وفاتش در شب یکشنبه 21 ماه رمضان سال چهل اتفاق افتاد که شب قدر بود و شبهاى قدر بر خلاف تصور عده‏اى از جاهلان پس از وفات امام علیه‌السلام ایجاد نشد و امرى بود که حتى قبل از اسلام سابقه داشته و در اسلام هم بر آن صحه گذارده شده بود.و بر حسب اتفاق و شاید هم مقدراتى شب ضربه خوردن و شهادت امام علیه السلام با آن شبها مصادف شده بود.
بفرموده امام مجتبى علیه‌السلام او در شبى از دنیا رفت که موسى علیه السلام در آن شب از دنیا رفت، عیسى در آن شب به آسمان عروج کرد،قرآن در آن شب نازل شد.
امام علی(ع) را براى دفن آماده کردند. غسلش دادند و کفن کردند و او را به محلى که امروز نجف نام دارد برده‏اند و البته این محلى است که فرزندان او مخصوصا امام صادق علیه السلام اعلام کردند.
اینکه چگونه پدر را غسل دادند و با جراحت‏سر او چه کردند و در آن شرایط چه حال و وضعى داشتند مساله‏اى است که از توان شرح ما بیرون است.و به هر صورت کار غسل و تجهیز و تکفین پایان یافت و بنابراین شد که حسب الوصیه قبر او را مخفى دارند.و مردم را که آماده تشییع بودند برگرداندند که مراسم تشییع به بعد موکول شد.
مردم رفتند و عده‏اى اندک از خاصان باقى ماندند.نیمه‏هاى شب که چشم‌ها خفته بودند عده‏اى معدود از دوستان خالص امام علیه‌السلام بر حسب سفارش او جنازه را برداشتند و به محلى که امروز قبر شریف اوست‏ بردند.
در مراسم دفن فرزندان امام حضور داشتند.با تاثر و اندوه بسیار او را بخاک سپردند.اما سخن این است چه کسى مرثیه دفن را بخواند؟حسنین علیهما السلام را از نظر روحى و عاطفى آمادگى آن نبود،از صعصعه بن صوحان آن سخنور نیرومند و آن دوست ‏با صفاى على علیه السلام خواستند که سرود مرثیه را بسراید او با حالتى تاثر انگیز دستى بر قلبش نهاد و با دستى دیگر خاک بر سرش پاشید و گفت:
اى على علیه السلام گوارایت‏باد که مولدى پاک داشتى و حلم و جهادت بزرگ ‏بود.تجارت تو بسیار سودمند گشت.تو بر آفریننده‏ات نازل گشتى و او تو را با خوشى و خرسندى پذیرا شد.تو در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و همسایگى او جاى گرفتى و خداوند تو را در جوار خود جاى داد.از خداى مى‏خواهیم از تو پیروى کنیم،راه تو را ادامه دهیم و به روش تو عمل نمائیم.
اى على علیه السلام،تو دریافتى آن چیزى را که دیگران درنیافتند و تو رسیدى به آنچه را که دیگران نرسیدند اى على،تو به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله جهاد کردى و براى دین خدا قیام کردى. نابسامانی‌ها را تو اصلاح کردى و آشوبها را تو از میان بردى و اسلام بوسیله تو به نظم و سامان در آمد.
درود بر تو اى على علیه السلام که وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد،و راهها براى مردم روشن گشت و سنت‏ها بوسیله تو برپاى ایستاد.
تو نداى پیامبر صلى الله علیه و آله را جواب دادى و در این اجابت‏بر دیگران سبقت جستى و در دوران حیات به یارانش شتافتى و با جان خود و با تمام وجود حفظش کردى.
تو با ذو الفقار خود پشت دشمن را شکستى و با ضربه‏هاى شمشیرت بنیان شرک را درهم ریختى و گمراهان و گمراه کنندگان را به خون کشیدى.
اى على علیه السلام تو نزدیکترین مردم به پیامبر صلى الله علیه و آله بودى،و از همه یاران نسبت‏به او فداکارتر و نصیبت از خیر بیشتر بود از خداى مى‏خواهیم ما را از اجر مصیبت تو محروم نگرداند.
به خدا سوگند که زندگیت کلید خیر بود و قفل شر،و مرگت کلید هر شرى است و قفل هر خیر.اگر مردم تو را بر مى‏گزیدند نعمت‏خدا از همه سوى بر آنان مى‏بارید ولى افسوس که آنها دنیا را به آخرت برگزیدند...